سفارش تبلیغ
صبا ویژن

""" ..ره زین شب ِ  تاریک نبردند به روز ... گفتند فسانه ای و درخواب شدند   عمرخیام""

 

باران منتظرست ،

سایه ی بی خوابش ، 

می نشیند لب حوض .

نگران من و چَـشمان من است .

هم چنان می گریم !!

آسمان ، بیدارست

خواب در چشم ِ تَـرَش

می شِکَنَد

نگران دل تنهای من است 

هم چنان می مویم !!

ماه تاب آمده تا سقف خیال

هم چنان می تابد

نگران ست که در خواب ،

سرما نخورم !!

هم چنان بیدارم 

خواب را ، 

چشم تَـرم می شـکند... !!!  ؟؟؟

ح ب

توهم

30

امرداد

1394


نوشته شده در  جمعه 94/5/30ساعت  2:40 صبح  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یقین گم شده ...
جاهلانه در زمان ... !
عاشقانه در باران ...
قلب بی دریغ من ...
روز پدر ...
شب های بیهودگی...
آتش و فریاد...!
شعر رهایی ...! ؟
راه نظر ...
مزار تنهائی...
[عناوین آرشیوشده]