سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آسمان ابری شد و ، باز من تنها شدم !

کوچه ها خالی شدند ، عابر شب ها شدم !

دل به ما نسپرده بود ، خوش خوشک باریده بود !

آسمان چشم من ، آه! بی پروا شدم !

در خیال باطل ام ، خلوت بانوی عشق !

آه ! رفتی از برم ! مرغ  بی آوا شدم !

در تنفس های باد ، عطر گیسوی تو باد !

لحظه ای لبخند تلخ ! شاعر رسوا شدم ! 

می شتابد بر تنم ، بارش باران غم ! 

می روم آهسته تر ، مرد بی معنا شدم !

ح ب 

توهم

25

شهریور

1394


نوشته شده در  چهارشنبه 94/6/25ساعت  1:49 صبح  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()

آتش به جانم و ، فنا شده ام !

این همه مدهوش مانده ای که چه ؟

تعبیر شعر بی صدا شده ام !

ای مه خاموش! مانده ای که چه ؟

بی سر و سامانم و، رها شده ام !

با تن بی هوش! مانده ای که چه؟

در خاک گورم و ، بی نوا شده ام!

از چه فراموش ! مانده ای که چه ؟

رفتی و ، سوی من نیامدی ؟

این همه آغوش ، مانده ای که چه ؟

ح ب

توهم

12

شهریور

1394


نوشته شده در  پنج شنبه 94/6/12ساعت  10:18 عصر  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()

لحظه هایم، باز بارانی شدند

وای! چشمانم چه نورانی شدند!

خلوت تاریک شب های دلم

بی قرار از جام پنهانی شدند

ح ب

توهم

25

خرداد

1394


نوشته شده در  سه شنبه 94/6/10ساعت  2:49 صبح  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()

شب های باران !

زیباترین ، لحظه های زمین اند ... !!

ح ب

توهم

10 شهریور

1394


نوشته شده در  سه شنبه 94/6/10ساعت  1:53 صبح  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()

بیا یک شب به روی بستری از شبنم عشق ام

هزاران رنج نا باریده را بر دفتر مشق ام

ح ب 

توهم

10 شهریور

1394


نوشته شده در  سه شنبه 94/6/10ساعت  12:47 صبح  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()

کوچ پرستوها

همیشه زیبا نیست ! ؟

 خاص آن هنگام،

که ترک می کنند،

دلبستگی هاشان.

    ***

در بال هر پرواز،

قطره اشکی پنهان .

آه !  نه! ؟

هزاران راز...!!؟؟

***

آن که کوچ می کند،

آشیانه اش، اسیر دشمن است ! ؟

 جوجه اش شاید !!  ؟؟

***

کوچ نا هنگام ،

نشان اهریمن است !؟

نه !  نه ! نه !

کوچ همیشه زیبا نیست !!  ؟؟

ح ب

توهم

3 بامداد

02

شهریور

1394

 


نوشته شده در  جمعه 94/6/6ساعت  5:50 عصر  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()

چرا گریه میکنی ؟؟

 نشستم کنارش ...

       ***

او رفته بود ... !!!  ؟؟؟

و من ،

هم چنان می گریستم !! ؟؟

آه ! بغض سنگینی دارد ،

رنج دیگران ،

وقتی گریه میکنند ...!! ؟؟

 

ح ب

توهم

03

شهریور

1394

 


نوشته شده در  چهارشنبه 94/6/4ساعت  2:8 صبح  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یقین گم شده ...
جاهلانه در زمان ... !
عاشقانه در باران ...
قلب بی دریغ من ...
روز پدر ...
شب های بیهودگی...
آتش و فریاد...!
شعر رهایی ...! ؟
راه نظر ...
مزار تنهائی...
[عناوین آرشیوشده]