وبلاگ :
عاشقانه ها
يادداشت :
بيــــرون زمان
نظرات :
0
خصوصي ،
1
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ز.ب
آنگاه كه خورشيد بر گنبد طلايي نو مي ژاشد ، به وقت طنين اذان در حرم دوست و عصر دلنشين مشهد كه صداي نقاره خانه دل را مي ربايد با كاسه اي آب از سقاخانه ، يادت را گرامي مي دارم . هميشه سالم باشي قربانت ز. ب
پاسخ
اي كاش ميتوانستند از آفتاب ياد بگيرند كه بيدريغ باشند در دردها و زازهاشان و كارد هاشان را جز از براي قسمت كردن بيرون نياورندمرا با آفتاب گونه اي دل فريفته بودند