چشمانت گریه داشت ،
و من ،
کنار جاده ،
آرام و بی صدا،
سیگار می کشیدم ...
اشک های تو را ،
قطره قطره ،
بر پای درخت ،
می شنیدم ...
گریه های تو ،
پرواز داد ،
اندوه مرا ،
تا نهایت ملال ...
***
من اسیر شده ام ،
و تو،
در اسارت بی منتهای
قلب منی ... !؟
ح ب
توهم
دوشنبه
20
مهر
1394