سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لب تو را ، 

چشمان مرا ، 

دوختند ، 

با تیغ برهنه ی تزویر ...!؟

***

با چشم های جاهلانه ! 

بر درگاه تردید ، 

روز مرگی خویش را ،

جاری شدیم !؟

***

منجی دیگری !!!

نه نه نه !!!

نه برادر !  هرگز !!

نخواهد آمد !! ؟؟

جهان ،

ترانه ی تزویر است !! ؟؟

***

بنگر ! این روزها و شب ها !

چرا در آسمان ، 

ستاره پیدا نیست !؟

بیاندیش !

سحر هویدا نیست !؟

***

شغالان ، 

بر تارک آسمان ،

گرگ چشمانند !! ؟؟

این دیو ودد ، 

جهل آدمی ست ... !! ؟؟

 

ح ب 

توهم 

25

خرداد

1395


نوشته شده در  سه شنبه 95/3/25ساعت  2:44 عصر  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یقین گم شده ...
جاهلانه در زمان ... !
عاشقانه در باران ...
قلب بی دریغ من ...
روز پدر ...
شب های بیهودگی...
آتش و فریاد...!
شعر رهایی ...! ؟
راه نظر ...
مزار تنهائی...
[عناوین آرشیوشده]