سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تو که بخندی ،

دلم هزار جوانه می زند

حتی در گرمای تابستان .

در سرمای دی و بهمن

عاشق می شود

جاری می کند خون شقایق را

بر برف سپید اسفند

بخند جان ِ شعرهای من

دلم گرفته است

وقتی که نمی خندی

گریه ام می گیرد


با تو جوانه های زمین ،

در آسمان ِ خدا

خنده های مستانه می زنند

و بهشت

و هور

و جوی های روان شیر

و عشق

که در بن بست ِ قلب امروز

مدفون شده است

می خندد می خندد

با تو دلم تنگ نمی شود

عاشق خنده های توام

دلم گرفته است

با دیگران نخند ! ؟

تنها منم که عاشق توام ....

 

ح ب

توهم

22

تیر

1394


نوشته شده در  دوشنبه 94/4/22ساعت  2:23 صبح  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یقین گم شده ...
جاهلانه در زمان ... !
عاشقانه در باران ...
قلب بی دریغ من ...
روز پدر ...
شب های بیهودگی...
آتش و فریاد...!
شعر رهایی ...! ؟
راه نظر ...
مزار تنهائی...
[عناوین آرشیوشده]