سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به کجا می شتابی ای رفیق ؟

تا پایان قصه ، راهی نیست !

شتاب مکن !

انتهای راه ، درّه ای ست ! ؟

***

این درازنای بی شفق ،

ماه ِ کدام را ،

به اسارت ، گرفته است ؟

یادش بخیر !!

ماه ی و ، شبی و ، پیاله ای ،

سازی و ، آوازی و ، بهانه ای !

یادش بخیر !!

***

راه وارِ کدام ستاره را ،

آغازی بدانم ،

برای صبح بهتری ؟

خورشید کدام سپیده را ،

پروازی بنامم،

برای شام دیگری ؟

***

تا کجا می دوی ؟

این قصه خالی ست ! ؟

آخرش ،

دروغی بیش نیست !؟

این ژرفناک ِ دیوخو ،

نام اش ، " زندگی "ست !!  ؟؟

***

مرا و تو را ،

چنان بلعید ،

که یادگاری نمانٌد...

نـام آدمـی ،

به رفت از یاد ... ! ؟

 

ح ب

توهم

10دقیقه بامداد

اول

مهر

1394


نوشته شده در  پنج شنبه 94/7/2ساعت  1:26 صبح  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یقین گم شده ...
جاهلانه در زمان ... !
عاشقانه در باران ...
قلب بی دریغ من ...
روز پدر ...
شب های بیهودگی...
آتش و فریاد...!
شعر رهایی ...! ؟
راه نظر ...
مزار تنهائی...
[عناوین آرشیوشده]