سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ره گذار کوچه های بارانی ،

خیس ،

نگاه ات می کنم ! ؟

روزی ، 

شاید بیایی ! ؟

*** 

حرفی بزن!

از هرم آفتاب پرم، 

نگاه ات می کنم ، 

تا موج نشین سحر ، 

با گریه ،

آه ات می کنم ... 

***

باران گرفت ، 

چشمان مرا ، 

طرفی بزن !! 

سر کوچه ات ،

هنوز منتظرم ! 

حرفی بزن !؟

***

نگاه کن !

به ابرها ، 

به آسمان ، 

به نور ماه ، 

به شور شمع،

به چشم های بی پناه ! ؟

***

تو از زمین نیامدی !؟

زمین  !!  ؟؟

پر از دسیسه است !

پر از سکوت ناب ناب ! ؟ 

پر از هوای خون و خاک ،

سئوال های بی جواب ...!؟

***

خیس ، 

نگاه ات می کنم 

ح ب 

توهم

3 آبان

1394


نوشته شده در  یکشنبه 94/8/10ساعت  9:20 عصر  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یقین گم شده ...
جاهلانه در زمان ... !
عاشقانه در باران ...
قلب بی دریغ من ...
روز پدر ...
شب های بیهودگی...
آتش و فریاد...!
شعر رهایی ...! ؟
راه نظر ...
مزار تنهائی...
[عناوین آرشیوشده]