اشـــک هـایم ،
شمـعدانی را نوازش داد ،
آشـــیانه ازعطر ِ وجـود،
خـالی شـده بـود .
در برابرت سجاده ای می گسترم
تا از پشـت ابـرها ،
تــــرا زیـبــاتـر ببینـم
با نجوای گنجشکان ِ عاشق
پـرواز ِ قـوهـای سپیــد
بر کرانه آبی ِ آرام
غـــزلی می سرایم سرشار ِ وجــود . . .
ح _ ب
تــوهـم
03/02/1388