اینک که از شانه ام ،
خون ِهزار قطره می ریزد
و کور سوی حیات ،
از چشمان من ،
کوچک تر شده اند ،
و خشکیده لبانم ،
از شورابه های زخم،
چگونه توانم ،
فــــــریادت را
پاسخی بگویم ؟
هجومِ تــزویر
از دیوار چین گذشت .
خصم ،
در جدار سَر
جا گرفته است ! ؟
چگونه آیا ،
بیداری را
باوری بدانم
برای فتح فردا ! ؟
ح – ب
تـــــوهــم
2 بامداد
21/03/1390