خانه بی نان که نمی شود؟
زمین تشنه است !
از این غرقاب خون ! ؟
دعا کن باران ببارد ،
و گندم ،
به زمین ها دوباره سبز.
و آب ،
در جوبارهای برهنه جاری
شاید ، شاید
ماهیان ِ تشنه بیاسایند
و گوسفندان قریب،
سیراب ، سیراب . . .
باران که آمد،
نان را ،
در آب خواهم زد
تا دندان های تو
دوباره نشکند . . .! ؟
آی باران !
اگر نباری
زمین ، خالی تحقیر خواهد ماند
و خانه ها
همچنان بی نان می ماند . . .
بی آب ،
آبادی می میرد
جنگ ،
تومار ِ آبادانی را
شکسته است
ببار باران
دلم بی بهانه می بارد
ببار باران . . . .
ح - ب "تــوهـم"
جمعه 21/10/1392