سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیچ بارانی دلم را وا نکرد

هیچ کس شعر ِ مرا معنا نکرد

هیچ حتا ، هم رهی با ما نماند

هم زبانی، هم مرا آوا نکرد

من به جـادوی فلک ، درمانده ام

هیچ کس، سِحر ِ فلک را تا نکرد

هر زمان در هول و ، تشویش و ، فغان

بلبلی هم ناله ای ، تنها نکرد

هیچ کس پـروانه ای را ره نداد

هیچ شمعی ، تـا سَحَر غـوغا نکرد

مانده ام بر دار ِ عـالم ، رهـگذر

یک نظر هم ، برمن ِ رسوا نکرد

ح ب

توهم

18

امرداد

1394


نوشته شده در  سه شنبه 94/5/20ساعت  11:15 صبح  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یقین گم شده ...
جاهلانه در زمان ... !
عاشقانه در باران ...
قلب بی دریغ من ...
روز پدر ...
شب های بیهودگی...
آتش و فریاد...!
شعر رهایی ...! ؟
راه نظر ...
مزار تنهائی...
[عناوین آرشیوشده]