انگار !
بغض ِ شیشه ایت شکست
مثل شبنم
بر سقوط جاده
مثل نیلوفر
در سایه های دم کرده ی مرداب
من ،
تو ،
ما،
از که با چه
به غارت برده " پیوستن را "
***
" جنگلی بودیم ریشه در ریشه همه پیوند
شاخه در شاخه همه آغوش
اینک انبوهِ درختانِ تنهاییم "
***
خوشه های طلایی گندم
تغزل ِ ماه و خورشید
و هزاران ِ رفته را
دوباره از کجا با که
چگونه پیوند زنیم این خاک ِ آریایی را ....؟ !
ح - ب
توهم 14/04/1386
Tavahom_star.persianblog.com
Faryadhay-khamoosh.blogfa.com