ستاره ،
باران شد و ،
چشمان تو را ،
شست ...
***
صبح شد !
جهان را ،
و مرا ،
چگونه دیدی ؟ !
***
بگو !
با من ،
راز هزار درد را ...! ؟
***
یادم نمی آید ،
کی ،
بی تو خندیده ام ؟ !!
***
ستاره !!
باران کن ،
چشم های مرا !
غبار تیره ای ،
جان زمین را گرفته است ،
کاری بکن !! ؟
ح ب
توهم
3
آبان
1394