خوابهای مرا
تفسیر خواهد کرد میدانم
پرستوی دوبار آمده ی باغ ِ بهار .
آسمان انبوه ابرهای فراوانیست
همچنانکه میبینی همچنانکه میدانی
دیگر قحطسالی نحواهد بود
اگـر ایمان بیاوریم به رویش برگ
تــــرنُم بیدریغ عشق در مژه گان گل
به پایداری درخت در شب ِ سرد زمستان
اگـر بـاور کنیم از آنِ مـاست فــردا
و زمین را آسمان و درختان را
دوست بداریم بی هیچ منتی . . .
بــدانیم
حتی با یک گل بهار می شود
وقتی باور کنیم او زنده است
عشق را خواهد بارید
بر کلبه های بی رونق مان .
برخیز : خانه را - گلدان را
باغ را - باغچه را
بذری دوباره بکار
خورشید می تابد - باران می آید
خاک صیقل خورده ست
فــــردا در راه ست
بــــهار
پشت دریچه های بسته ی انتظار
نشسته است بتاران غبار
بگشای ، در بگشای ....
ح - ب
تـــــوهـــــم
1387/05/10