باری چه روزگاری ، از تنگدستی ما
بر باد رفت ایـران ، میلاد هستی ما
ازجور پیر ملعون ، جنگ و جهالت و خون
مرگِ دو عالم از تو ، بانی پستی ما
چون فقر راهِ دین زد ، فحشا به جان کمین زد
ازدست رفت ایمان ، یکتا پرستی ما
از بس که غم کمان زد ، فریاد بیکران زد
از یادِ دل برفتش ، غوغای مستی ما
. . . . . . .
. . . . . . . . .
ح - ب
تــــــوهــم
1:30بامداد
25/03/1392