تو که بخندی ،
دلم هزار جوانه می زند
حتی در گرمای تابستان .
در سرمای دی و بهمن
عاشق می شود
جاری می کند خون شقایق را
بر برف سپید اسفند
بخند جان ِ شعرهای من
دلم گرفته است
وقتی که نمی خندی
گریه ام می گیرد
با تو جوانه های زمین ،
در آسمان ِ خدا
خنده های مستانه می زنند
و بهشت
و هور
و جوی های روان شیر
و عشق
که در بن بست ِ قلب امروز
مدفون شده است
می خندد می خندد
با تو دلم تنگ نمی شود
عاشق خنده های توام
دلم گرفته است
با دیگران نخند ! ؟
تنها منم که عاشق توام ....
ح ب
توهم
22
تیر
1394